ارشــــــــــــــان پیشـیارشــــــــــــــان پیشـی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 22 روز سن داره

پرنس پیشی،پسر پائیزی

ارشان و مورچه...

ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام مورچه من... اړݜاכּ    ؏ݜقҐـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــے اینجا نوشتم ارشان عشقمی(نمیدونم ب چه زبونیه این مبدل متن رو تو اینترنت پیداش کردم...)    نازدونه جون اومدم برات از خونمون بگم ک مورچه ها بهمون حمله کردن... خخخخخخخخخخخخخخخ... چرا میخندی؟ باور کن جدی میگم... ی عالمه مورچه اومده خونمون. انقدر هم رو دارن ک خدا میدونه. ینی نشستیم داریم مثلا بیسکوییت میخوریم میان از تو دستمون بیسکوییت رو میگیرن و میرن. هر روز جارو برقی ب دستم من. صبح تا صبحانه میخوریم اول از همه جارو برقی میکشم. تا میخوایم چیزی بخوریم زیر سفره ای پهن میکنم. داروی مورچه ریخ...
18 ارديبهشت 1392

خنده ب این قشنگی...

سلام فرشته قشنگم...   عمر و نفسم چطوره؟   مامانم آخه خنده ب این قشنگی کجا دیدی؟ با ی دندون نصفه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!   تو همه این عکسا دندون نصفت معلومه! من عاشق خودت و اون نصفه دندونتم مامانم وای من قربون اون اخمو جذبه صورتت برم... ببخشید گلم ، دندونت کاملِ کاملِ خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ راستی شیرینم اون خرسک ک تو عکسات هست اسمش تِدی جونه! جدیدا ب کمک تدی بهتر غذا میخوری و خیلی باهاش بازی میکنی! خلاصه بگم عاشقشی... این تدی خان رو دایی امیر برات عید خریده بود تا حالا زیاد دوسش نداشتی ولی یهو عاشقش شدی!!!! اینم ی نوعشه دیگه! دماغ صورتیش...
16 ارديبهشت 1392

لاله نیمه راه یادته؟

سلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــام زندگـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیم عمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرم نفســــــــــــــــــــــــم ارشانــــم   خوبی؟  چه خبرا؟ من بازم برات کلی خبر و عکس دارم. پسملم یادته 13 / خرداد / 1390 برات چه پستی نوشتم؟ با عنوان نیمه راه! همون پستی ک تو توی دلم بودی و با باباعلی رفتیم پارک و عکس گرفتیم!!! پارک جشنواره لاله ها...  اون روز یادمه همه نینیهاشونو میذاشتن تو لاله ها و عکس میگرفتن....
14 ارديبهشت 1392

حالا میفهمم مادر یعنی چی...

گل زیبای من سلام، نفسم امروز ی روز منحصر ب فرده... امروز روزیه ک من تازه میفهمم مادر یعنی چی؟ از وقتی مادر شدم دائم ب این فکر میکنم ک چطور میتونم از مادرم تشکر کنم؟ باور کن عاجز موندم از این کار...     در زیباترین واژه بر لبان آدمی واژه مادر است. زیباترین خطاب مادر جان است.  مادر واژه ایست سرشار از امید و عشق. واژه ای شیرین و مهربان که از ژرفای جان بر می آید. زن هستی ساز و نظم ده و مهر گستر است ســـرچشمهء محبت و الطاف داور است بهر صفا و لطف خـــدا عشق مظهر است بعد از خـدا به سجده بوَد زآنکه مادر است. کاشکی می شد بهت بگم چقدر صدات و دوست دارم لالایی هات و دوست دارم بغض صدات و دوست دارم ما...
14 ارديبهشت 1392

از همه جا...

سلام شیرینی ناپلئونی مامان خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوبی؟ گوگولی ی تلگراف ب مدیریت زدم واسه سی دی بلاگ.... میگن فقط میتونیم 200 تا پست آخرمونو سفارش بدیم... بیشتر از 200تا نمیشه و ما 257 تا پست داریم. نمیدونم چکار کنم؟ 57تا اضافی مونده... حالا نمیدونم چکارش کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟  چهاردست و پا:    عسل مامان از چهار دست و پارفتنت بگم ک هنوز دنده عقب میری!!!!!!!!!!!!!!! پسرک من کی میخوای جلو بری؟ بیشتر وقتا زانوهاتو بلند میکنی و رو نوک پات وامیستی..... باباعلی میگه داری شنا میری! راستی مامانم ب یکی دیگه از آرزوهام رسیدم! برات زانو بند انداختم..... همونی ک تو سیسمونیت...
14 ارديبهشت 1392

لی لی حوضک...

(آلبوم دوستان محمدارشان با عکس یاسین جون آپ شد، با تشکر از مامان زهره جون) سلام عمر مامان. آبنبات من خوبی؟ قربونت برم مامانی ک داری روز ب روز بزرگتر میشی و با کارای شیرینت دل من و باباتو میبری.  تازه 6 ماه رو تموم کرده بودی و با درد واکسن رفته بودیم خونه بابارضا ... مامان شراره بخاطر اینکه تورو از اون حال و هوا در بیاره هی برات لی لی حوضک میخوند و با دستت بازی میکرد... روزها میگذشتن و هر روز من یا مامان شراره برات میخوندیم و تو دستت اجرا میکردیم و قو غش غش میخندیدی و خیلی دوست داشتی... فکر نمیکردم انقدر زود تو ذهنت بمونه. ولی الانا هر وقت برات میخونیم خودت دستات و میاری بالا و با دستت اجرا میکنی و هی میخندی... حدود 2...
7 ارديبهشت 1392

قاطی پاطی...

سلام شیرین عسل... سلام حبه قند از این در و از اون در برات عکس دارم... دونه دونه ببین تا برات تعریف کنم. اول از همه نینی مامانی اینکه یلدم رفت بگم: 5شنبه 5 اردیبهشت برات آش دندونی پختیم و ب چند نفر از دوستا و همسایه ها دادیم... ولی یادم رفت چندتا عکس بگیرم...  قول ی جشن خوب و بهت میدم تو تابستون... چون بیشتر فامیلامون شمال زندگی میکنن و ما باید جشنتو اونجا بگیریم و الان نمیشه ک بریم... پس منتظر باش ک واسه جشنت میترکونیم... وحالا عکسها 1. پسملی شدیدا عاشق آهنگ جدید psy شدی... ی چیز میگم ی چیز میشنوی... یعنی وقتی خیلی کار دارم و تو نمیذاری ب کارام برسم این آهنگ و میذارم رو تکرار و تو میخ میشی پای تلویزیون فقط چ...
7 ارديبهشت 1392

ارشان روزنامه میخونه

سلام شکر پنیر مامی.... خوبی ؟ خوشی ؟ چه خبرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من ک کلی عکس برات دارم از روزنامه خوندنت... دیروز باباعلی و من داشتیم روزنامه سلامت و میخوندیم و تو کنارمون نشسته بودی... چندتا صفحه ب درد نخورشو دادیم دستت ک سرگرم شی... بقیشو با تصویر ببین: من: ارشان مامانی چکار میکنی؟ ارشان: هیــــــــــــــــــــــــس، دالم لوزنامه میخونم!  ارشان: اِ ... روزنامه های باباعلی بیشتره! تا حواسشون نیشت بِلَم لوزنامه هاشونو بَلدالَم! خخخخخخخخخخ   خب حالا از کجا شولو کنم؟ وااااااااااااااااااااااای... دوربین مخفی! لو رفتم... با ی خنده خوشل گولشون میزنم ک یادشون بره م...
6 ارديبهشت 1392

92/2/3مروارید اول

زندگی مامان سلام الهی قربونت برم ک ی دنیــــــــــــــــــــــا عاشقتم. ارشان نمیدونی چقدر خوشحالم مامانی.......... دارم بال در میارم... آخه تو ی شادی ب خصوصی بهم دادی...میدونی چی شده؟  شما پسرک مامان امروز یعنی در تاریخ 3 / اردیبهشت / 1392 در سن 6 ماه و 14 روزگی 1 دندون خوشمل در آوردی................... هــــــــــــــــــــــــــــــــــوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا مرواریدت مبارک پسمل نازم ینی دارم از ذوق میمیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرم. سکته نکنم خوبه پسرم...    الهی بمیرم ک این روزا هی بیتابی میکردی بخاطر همین بود... همش تقصیر این دکتر صالح پوره ک تو چکاپ 6 ماهگی...
3 ارديبهشت 1392

ارشان و بیسکویت...

سلام نفـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــسم فرشته مامان چطوره؟  خوشگل من برای اولین بار بهت بیسکویت دادم.... از اونجایی ک هیچ چیزی رو خوب نمیخوری و هیــــــــــــــــــــــــــــــچ غذایی رو دوست نداری ، اینو یکم بهتر خوردی. یعنی چون میتونستی تو دستت بگیریش هی مینداختی دهنت ولی بعد یادت میومد ک نباید بخوریشو میاوردی بیرون. حالا بیا چندتا عکستو ببین:   از نوک سر تا نوک پاهات بیسکویتی بود عاشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــقتم  دردونم ...
2 ارديبهشت 1392